عرصه ی فتوحات او بی مانند است هر کجا که ایستاده باشیم وقتی که دیوان او را باز می کنیم می بینم او هم از آنجا عبور کرده و یادگاری در آنجا گذاشته است در انجا هم، ما مهمان اویم، همه جا با او همسفریم!
در همه جا با او همراه و همگامیم .در حالی که با دیگران، اینطور نیست .
به سخن دیگر ،حافظ مقتضای حال را به تمام معنا رعایت کرده است!
به تمام ارکان زندگی مخاطبان خود انگشت نهاده است و در باره آنها سخن های نیکو و عمیق گفته است .
ازجمله نکته سنجی های او در باره ی :طبیعت ،( شب، صبح، سحر ، سال ، ماه ، روزگار و...
مهمترین مقولاتی که حافظ در باره ی آنها سخن گفته است، احوالات انسانی است .
احوالاتی که مخصوص انسان است نه حیوان یا فرشته .
فرشته عشق نداند که چیست ...
بالاترین آن عشق است !
غم، رنج ، اضطراب ،راحت ، جبر، اختیار ، فقر ، فراق و ...در باره ی مقوله های این چنینی در اشعار حافظ به وفور سخن به میان آمده است !
در پاره ای از موارد برای بعضی از مشکلات راه حل هایی هم ارائه داده است.
چون نقش من زدور ببینی شراب خواه تشخیص کرده ایم و مداوا مقرر است .
یا اینکه، اشاره به این نکته که شعار یک تمدن است :
* آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا*
کمتر غزل های او هستند که تک بعدی باشند مثلا، صرفا عشقی باشند .
در باب شرع ،مخاطب حافظ مخاطب با دین یا بی دین است .مهم نیست .
انسان هر هری انسان لائیک یا بی اعتنای به دین در گذشته نادر بودند .این جور آدم ها از محصولات و ساخته های عصر جدیدند !!
یا انکار عمدی و آگاهانه بود ،یا اقرار عمدی و آگاهانه !
و خوابم میاد!!!