شب آرزو ها
امشب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی،
صاحبخانه برای استقبال می آید
با طبقی از آرزوهایی که می خواهی...
امشب ..لیلة الرغائب ...مراقب آرزوهایت باش...!
امشب بزرگیات میشود آرزوهایت!!!
امشب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی،
صاحبخانه برای استقبال می آید
با طبقی از آرزوهایی که می خواهی...
امشب ..لیلة الرغائب ...مراقب آرزوهایت باش...!
امشب بزرگیات میشود آرزوهایت!!!

آخر، معشوق را «دلارام» می گویند، یعنی دل به وی آرام گیرد. پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟
این جمله ي خوشی ها و مقصودها چون نردبانی است و چون پایه های نردبان، جایِ اقامت و باش نیست، از بهرِ گذشتن است.خُنُک او را که زودتر بیدار و واقف گردد، تا راهِ دراز بر او کوته شود و در این پایه های نردبان ،عمر خود را ضایع نکند.
مهرت برون نمي رود از سينه ام كه هست
اين سينه خانه ي تو و اين دل سراي تو!!!


مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند، ولی آن ها را ببخش.
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.
اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند، ولی نیکوکار باش.
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.
و در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان « تو و خداوند» است نه میان تو و مردم!
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم می پرسند " چه كسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل كرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق می كند كه ترا بر روی برنج نوشته، یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ، یكی ذوق می كند كه ترا با طلا نوشته ، یكی به خود می بالد كه ترا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه ترا می خوانند و ترا می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یك معرفت است یا یك ركورد گیری. ای كاش آنان كه ترا حفظ كرده اند، حفظ كنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند خوشابه حال هركسي كه دلش رحلي است براي تو. آنان كه وقتي تو را مي خوانند چنان حظ ميكنند گويي كه قرآن همين الآن بر ايشان نازل شده است.
آن چه ما با قرآن كرده ايم تنها بخشي از اسلام است كه به صليب جهالت كشيديم .!!!
معلم شهيد
یکی از مهارت های زبانی«نوشتن» است و نوشتن برخلاف سخن گفتن نیازمند آموزش رسمی و تعلیمات خاصی است . اهل یک زبان به راحتی و سادگی سخن می گویند اما معمولا به همان راحتی نمی توانند بنویسند .مهم ترین علت این امر را باید تفاوت در میزان" تمرین" جست . انسان بر اساس نیازی که به ارتباط شفاهی و سخن گفتن دارد این مهارت را پیش از دو سالگی به صورت مداوم تمرین می کند تااینکه به تدریج در سنین پنج – شش سالگی تقریبا بر آن تسلط میابد ، حال آنکه نیاز به نوشتن در سنین پایین وجود ندارد و علاوه بر آن نیاز به نوشتن به صورت مداوم و همیشگی نیست به همین خاطر افراد معمولا در مهارت نوشتن ، تمرین لازم و کافی ندارند . در درس انشا و نگارش دبیران باید زمینه هایی ایجاد کنند که دانش آموزان را به تمرین نوشتن وادار نمایند تا بدین وسیله این مهارت زبانی در دانش آموزان تقویت شود . باید به دانش آموزان در زمینه های زیر بیشتر توصیه و تاکید گردد که
1. آن ها باید خوب و دقیق نگاه کردن را در خود تقویت کنند ، چون یک نویسنده ی خوب در محیط اطراف خود به چیزهایی دقت می کند که مردم عادی سرسری از آن ها می گذرند .
2. خوب و دقیق گوش کنند ، زیرا گوش شنوا داشتن از لوازم کسب مهارت نویسندگی است .
3. زیاد تمرین کنند ، مهارت نوشتن نیاز به تمرین زیاد دارد ، پس لازم است که هر سوژه یا موضوعی را برای نوشتن بیشتر بهانه قرار دهند و همچنین از خواندن و مطالعه کردن نیز غافل نباشند .
4. عمل کردن به مهارت ها و دستورالعمل های نگارشی و مجموعه مهارت هایی که در کتاب های آیین نگارش و انشا برای تقویت نویسندگی طرح می شوند می توانند فرد را به تقویت مهارت نویسندگی هدایت کند.
5. به آنها توصیه گردد جهت زیبا و جذاب کردن نوشته های خود از آرایه هایی چون جان بخشی به اشیا ، تشبیه ، استعاره ، ایهام ، مجاز که باعث زیبایی و هنری شدن نوشته می شوند استفاده نمایند .
حسین آیینه ايي زیبا نشـــان داد دَمی آن سوی فردا را نشان داد
در آن آیینه ، آن گل ها چه دیدند که از جان ریشه ی تردید چیدند
اشارت با بشارت...گفت و گفتند به شوق صبح گل از گل شکفتند
بشارت ها شنیدند از لبِ یار چنین گفتند با آن سبز سالار
پس ازتولحظه ها سرشارمرگ است که بی توزیستن تکرارمرگ است
تو تنها در هجوم تیر و شمشیر جهان سوز است این تصویر دلگیر
فدای غیرتِ ربّانی تو تو ابراهیم و ما قربانی تو
فدای تو هزاران بار ، ای یار تو ما را بی وفا در عشق مشمار
که در این سوز و ساز نینوایی مبادا بین ما یک دم جدایی!!!
ياد حسيني بودنمان در حسينيه ها بخير !