تکیه گاه
به اوج دل نشاندمت به رهگذار زندگی زمانه گر خزان شود تویی بهار زندگی
تبسم نگاه تو نشان عشقی آشنا دلت ز پاکی و صفا چو چشمه سار زندگی
چو مبتلا شوم به غم خوشم به یک نگاه تو دو چشم تو چراغ من به شام تار زندگی
به پاکی دلت قسم که دل ز تو نمی کنم که تکیه گاه من تویی در این حصار زندگی!
+ نوشته شده در ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت توسط ahmad
|