قافیه

 حرف قافيه در بيت زير چيست؟

«چراغ روي تو را شمع گشت پروانه

    مرا ز خال تو با حال خويش پروا، نه»

 براساس تبصره ي 2، «ه» ( ِ ) الحاقي است پس «ن» حرف روي و «ا» حرف ردف اصلي (روي وردف جزء حروف اصلي قافيه هستند) به حساب مي آيند. توضيح تبصره ي 7 بهتر است اين گونه باشد: گاه حروف مشترك قافيه، اصلي (ان+ الحاقي (ه) در دو واژه قرار مي گيرد.

 چه تفاوتي بين مصوت هاي بلند پاياني در قافيه وجود دارد؟

 آقاي دكتر وحيديان كاميار مؤلف كتاب عروض و قافيه، براي قاعده نخست فقط همساني «ا» يا «و» را ذكر كرده اند. بنابراين نظر، توجيه قافيه ی واژه هايي نظير «علي، منجلي» تبصره 2 است (براي اطلاعات بيشتر رج ك به كتاب «حرف هاي تازه در ادب فارسي- دكتر كاميار و ساير مقالات ايشان در اين زمينه).

«و» در واژه ي «فردوس» صامت است يا مصوت؟

 آقاي دكتر وحيديان كاميار و گروه ديگر از مؤلفان كتاب هاي درسي برخلاف نظر دكتر باطني، معتقدند مصوت مركب در زبان فارسي وجود ندارد [شايد براي آموزش بهتر در دوره متوسطه] بنابراين واج <و> صامت به حساب مي آيد و نمي توان اين واژه را با وجود شباهت ظاهري با «طوس» قافيه كرد.

  نوع فعل جمله ي زير از نظر ساخت چگونه است؟

«او با سخنان دل نشين خود ما را به آينده اميدوار كرد»

 جمله ،قابل تأويل به جمله ي سه جزيي مسندي مي باشد «ما به آينده اميدوار بوديم» بنابراين «به آينده» متمم «اميدوار» است كه روي هم رفته يك گروه اسمي است و داراي نقش مسند.

 در جمله ي «خورشيد غروب كرد» آيا «فعل» ساده است يا مركب؟

 چون جزء غيرصرفي «غروب» گسترش پذير نيست فعل مركب است و همچنين با توجه به جواب پرسش ماقبل.

صامت ميانجي را در واژه هاي «بانوان، نامه اي» كدام است؟

 صامت ميانجي در واژه ي «نامه اي» همزه است و در واژه ي «بانوان»، «واو» است. در  واژه ي «بانو» هنگام جمع بستن با «ان» دو فرايند واجي روي مي دهد يكي افزايش صامت ميانجي «واو» و ديگري تبديل مصوت بلند «و» به مصوت كوتاه (-ُ) ¬ + ان= بانُوان

در واژه «شب پره»، كبودده كدام فرايند واج اتفاق مي افتد؟

 در واژه ي «شب پره» ادغام بر پايه ي فرايند ابدال است «شپره» و در واژه ي «كبود ده» ادغام بر پايه ي فرايند كاهش است. «كبوده»

 داستان جن و پري، داستان ليلي و مجنون چند واژه است؟

 پنج واژه داستان +  ِ + جن+ و + پري/ داستان+  ِ  + ليلي+ و+ مجنون

 در جمله ي «ورزش نوعي رياضت است» نوعی چيست؟ آيا مي توان آن را مميز به حساب آورد؟

 خير مميز نمي تواند باشد. زيرا مميز يك «واحد» است كه بعد از صفت شمارشي و قبل از اسم شمارش شده مي آيد. و شكي نيست كه اين جمله قابل تبديل به جمله ي «ورزش يك نوع رياضت  است» مي باشد. باز در اين جمله هم منظور ما اين نيست كه «ورزش يك نوع رياضت است و مثلاً دو نوع يا سه نوع رياضت نيست يعني «ي» در نوعي و «يك» در يك نوع رياضت، در تقابل با عدد ديگر نيست. بنابراين «نوعي/ (يك نوع)= گونه اي/ (يك گونه) همانند «همه نوع»، «هيچ نوع» و <هر گونه> صفت مبهم(وابسته ی پیشین)به شمار می آیند.

البته «نوع» و «گونه» مي توانند به عنوان مميز هم به كار بروند و مثل بقيه ي كاربردهاي مميز، به همراه ديگر صفت هاي شمارشي (دو- سه، چهار). مثال:در اين جنگل صد نوع خزنده يافت شده است. در اين درياچه تنها يك نوع صدف وجود دارد.!!! (به کوشش مظفری)

دور گردون تا ابد به مرادتان!