جان به تو روي اورد !
آمده اي كه راز من برهمگان نهان كني و آن شه بي نشانه را ،جلوه دهي نشان كني
دوش خيال مست تو آمد و جام بر كفش گفتم : مي نمي خورم ، گفت : مكن زيان كني
گفتم : ترسم ار خورم ، شرم بپرد از سرم دست برم به جعد تو ، باز زمن كران كني
ديد كه ناز ميكنم ، گفت بيا عجب كسي جان به تو روي اورد ، روي بدو گران كني ؟
گنج دل زمين منم سر چه نهي تو بر زمين؟ قبله ي آسمان منم ، رو چه به آسمان كني؟
...........................!
+ نوشته شده در هجدهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت توسط ahmad
|