به نام حضرت جاوید عشق
باز گردد عاقبت این در بلی رخ نماید یار سیمین بر بلی
ساقی ما یاد این مستان کند بار دیگر با می و ساغر بلی
نو بهار حسن آید سوی باغ بشکفد آن شا خ های تر بلی
طاق های سبز چون بندد چمن جفت گردد ورد و نیلو فر بلی
دامن پر خار و خاشاک زمین پر شود از مشک و ازعنبر بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر اندر آمیزند سیم و ز ر بلی
این سر مخمور اندیشه پرست مست گردد زان می احمر بلی
این دو چشم اشکبار نوحه گر روشنی یابد از آن منظر بلی
گو شها که حلقه در گوش وی است حلقه ها یابند از آن زرگر بلی
شاهد جان چون شهادت عرضه کرد یابد ایمان این دل کافر بلی
چون براق عشق از گردون رسید وا رهد عیسی جان زین خر بلی
جمله ی خوبان جهان در یک کس است او بود از صد جهان بهتر بلی
من خمش کردم ولیکن در دلم تا ابد روید نی و شکر بلی
( به یمن طلوع فرخنده . ف)
در خا-دل 25/9/86